عضو شوید
عضویت سریع
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 2 بازدید دیروز : 0 بازدید هفته : 3 بازدید ماه : 12 بازدید کل : 27457 تعداد مطالب : 3 تعداد نظرات : 17 تعداد آنلاین : 1
ای دختر ستمگرچونست که مانند بادخزانی سردوبی رحم وكشنده اي؟
هنگام وزش باد خانمانسوز خزانی گلان بی پناه را دیده ای که
چگونه در فراق بهار و بلبل شیدا میگریند ؟ آیا هیچ مرگ پروانه و
نوحه سرایی او را در خاموشی تماشا کرده ای؟
تو نیز با سردی خود گریه و ناله و نوحه سرایی دل تیره روز مرا
بوجود میآوری که اثر ناله و نوحه ی آن جان پروانه را میگیرد و طراوت
گل را آناْ به خشکی میکشاند.
ای دختر ستمگر چونست که مانند باد خزانی سرد و بی ـ
رحم و کشنده ای؟
دیگر خنده کودکان معصوم لبهای مرا از هم نمی گشاید گل و
سبزه و زیبارخان جهان در نظرم جلوه ندارند این تویی که احساس
مرا در هم شکسته و وجودم دا در خود به تحلیل برده ای .
این جسم و دل و روح مرا که دیگر تاب و توانش از دست رفته
بپذیر و هر آنقدر که خواهی رنج و آزارش ده زیرا دیگر این جسم و
روح از درد و اندوه اشباع شده و هیچ چیز حس نمیکند فقط بدنبال
تو و بیاد تو به حرکت و زندگی بدتر از مرگ ادامه میدهد.
گلی می میرد تا عشقی به وجود آید و پس از مدت ها عشق
می میرد تا نهالی سبز شود در این صورت ای گل با طراوت
زیبا برای همیشه پژمرده و پرپر شو تا عشق ها ابدی و
جاودان باقی بمانند.
کد را وارد نمایید:
مدیرولاگ شقایق های سرخ برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان قبرستان عشق و آدرس loxblog70.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
RSS